تشکلهای مردم نهاد، شاهرگ حیات بخش برای توسعه همه جانبه
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۳۶۵۸۹
تشکلهای مردمنهاد به عنوان شاهرگ حیات بخش هر جامعهای در تحقق زیربناهای توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شمار میروند.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زینب سادات قریشی محمدی- نقش تشکلهای مردمنهاد به عنوان شاهرگ حیات بخش هر جامعهای در تحقق زیربناهای توسعهی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر کسی پوشیده نیست؛ مجموعههایی که اعتلای سطح زندگی افراد را در توسعه جامعه اجتماعی و احساس مسئولیت رسالت خود دانستهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال گذشته از اهداف مبنایی که هریک از بنیانگذاران تشکلها از تاسیس آن داشته اند، میتوان گفت مهمترین اهدافی که تشکلها اغلب به دنبال آن هستند عبارتند از اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی، جلب مشارکت مردمی، جذب سرمایهها و بسیج منابع، ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی میان دولت و مردم، ایجاد، گسترش و تقویت تفاهم میان مردم ملل مختلف، پایداری در تولید و مصرف، گسترش نظارت عمومی، ارزیابی فعالیتها و پروژههای عمومی و افزایش بهره وری در استفاده از منابع. همچنین لازم به ذکر است که از میان این اهداف، "جلب مشارکت مردمی، جذب سرمایه و بسیج منابع و نظارت و ارزیابی" از اهمیت و جایگاه بالاتری نسبت به سایر اهداف برخوردارند.
لازم به ذکر است، در کشور ما مقوله مشارکت مردمی چه در قالب سمنها، گروههای خیریه، حامیان طبیعت، Ngo و دیگر مراکز مردمی، ریشه در سنتها، باورها و زمینههای دینی دارد. سابقه طولانی فعالیت گروههای مردمی و افراد در مقاطع مختلف به صورت داوطلبانه چه از دیر باز در قالب مناسبتهای قومی، مذهبی و آیینی یا در زمان جنگ که بیش از هر زمان دیگر نیازمند بسیج همگانی و حضور مردمی بود تا شرایط حال حاضر و همهگیری بیماری کرونا، گویای علاقمندی مردم درعرصه حضور اجتماعی برای مشارکت در سرنوشت و جامعه خویش و ریشه دواندن این پیر درخت تنومند مردمی است. در عصری که دولتها در جوامع توسعه یافته برای پیشبرد جامعه خود نمیتوانند به صورت تنها اقدامی کنند، چه بسا اعتلای یک جامعه، در حال حاضر بیش از پیش نیازمند مشارکت افراد و گروههای مردمی به عنوان سرمایههای اجتماعی در نیل به اهداف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سلامت همه افراد و گروههای اجتماعی میتواند باشد؛ بنابراین بهرهگیری از فعالیت تشکلهای مردم نهاد در گرو مشارکت فعال و همهجانبه مردم در بستر توسعه و رشد جامعه است تا همسو با فعالیت دولت و تعامل با بخش خصوصی، نوید مشارکت مردمی، اطمینان و اعتمادبخشی را در بستر جامعه رقم زند؛ البته نمیتوان از نقش آن در رویکرد شکلدهی افکار مردم و اعتمادسازی غافل ماند. چرا که در عصر حاضر عدم اعتمادسازی و اطمینانبخشی بین افکار عمومی یکی از بزرگترین موانع در روند اقناع و جهتدهی به افکار عمومی از روند فعالیت تشکلها و مشارکتهای مردمی در جامعه است، به صورتی که هنوز بیشتر افراد جامعه هنوز اطلاعی از وجود یا دامنه فعالیت این گونه مراکز و تشکلها ندارند. بیاعتمادی، عدم آگاهی از باطن وجودی مخاطبان و دوری ذهن از عمل از دیگر موانع حال حاضر در توسعه این گونه نهادهاست. همچنین مجموعههای مردم نهاد، به علت تعامل نزدیکی که با قشر جامعه و نخبگان محلی دارند، میتوانند بهترین راهنما و چشم بینای مسئولان باشند تا آنها را از خواستهها و مشکلات اقشار نیازمند جامعه مطلع سازند.
در نتیجه نهادینه کردن مشارکت اجتماعی باعث ارتقای سرمایه اجتماعی خواهد شد و مانند حلقه واسطی بین مردم و دولت، با ایفای نقش بسیج و جذب و هدایت منابع انسانی، مادی و معنوی و انسجام بخشی به گروههای انسانی هم هدف، دستیابی به اهداف الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را میسر خواهد نمود و اینچنین تحکیم و تثبیت سرمایه اجتماعی به واسطه نهادمند کردن مشارکتهای اجتماعی، پیشرفت و توسعه را به ارمغان خواهد آورد که نتیجه آن در سطح اجتماع، تقویت تعلق اجتماعی در سطوح خرد و ایجاد همبستگی و یکپارچگی اجتماعی در سطح کلان خواهد بود؛ بنابراین تشکلهای مردم نهاد، بستر ساز رشد و آگاهی جمعی در جامعه هستند و بدون تردید کیفیت و تعالی هر جامعهای به میزان تعاملات اجتماعی و مشارکت مدنی افراد جامعه در قالب تشکلهای اجتماعی جهت نایل شدن به اهداف غایی و توافق شده جامعه بستگی دارد. امروزه فعالان مشارکتهای اجتماعی، دل در گرو تقویت همبستگی ملی، حفظ و افزایش سرمایه اجتماعی در کشور، اعتماد عمومی و حس دغدغه مندی به سرنوشت یکدیگر گذاشتهاند و با تداوم فعالیت و کنشگری فعالان عرصه اجتماعی، جامعهای سرشار از شادی، نشاط و حس همبستگی و مسئولیت اجتماعی خواهیم داشت.
کلام آخر اینکه اهمیت تشکلها و مشارکتهای مردمی بر کسی پوشیده نیست و چه بسا نبودشان خود هجمهای از مشکلات جامعه را بنا میدهد که حتی توانمندترین و پیشرفتهترین دولتها و کشورها هم بدون یاری این مجموعهها از اداره آن ناتوانند؛ که این خود تأکیدی بر وجود همیاری و همراهی همهجانبه و مستمر بین همه آحاد یک مجموعه، جامعه و دولت را میطلبد.
زینب سادات قریشی محمدی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی (عضو دفتر تحکیم وحدت) و کارشناسی علوم سیاسی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: تشکل های مردم نهاد مشارکت مردم مشارکت مدنی بخش خصوصی تشکل های مردم نهاد مشارکت مردمی جامعه ای تشکل ها گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۳۶۵۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوهره و جنس اولیه «مشارکت» در نظام مردمسالاری دینی
مشارکت، فرایند نشان دهندۀ حضور مردم در صحنۀ تعیین سرنوشت عمومی و یکی از ضروریترین و اساسیترین بنیانهای اجتماع و جامعه است. با مشارکت میشود جامعه را سر و سامان داد و بدون مشارکت جامعه بر اساس و قوام خودش قرار نمیگیرد.
مادۀ مشارکت ناشی از «احساس نیاز» هست. انسانهای اولیه که جامعه را تشیل دادند احساس نیاز کردند. نیازهای آنها در زندگی انفرادی تأمین نمیشد و مجبور شدند تن به جامعه دادند؛ برای اینکه لذتها، سودها، منافع، تکامل و سعادت آنها در جامعه تأمین میشد و با تعاون، همیاری و همکاری دیگران میتوانستند نیازها و ضرورتهای خود را تأمین کنند.
بنابراین اگر بخواهیم بحث «مشارکت» را به صورت یک فرایند ترسیم کنیم؛ مرحلۀ اول آن احساس نیاز اولیه بود که انسانها به سمت جامعه بیایند. مرحله بعدی انسانها نیاز به «آگاهی» دارند که چطور در جامعه نیاز آنها رفع میشود. چطور در جامعه با دیگران تعامل کنند تا به کمال برسند و امنیت برای آنها ایجاد و مشکلات آنها رفع شود.
وقتی انسانها احساس نیاز کردند، آگاهی هم پیدا کردند و با جامعه هم وارد مشاوره و تعامل شدند، این فرایند انسان را تبدیل به شهروند میکند. در علوم اجتماعی میگویند شهروند کسی است که منزلت اجتماعی، جایگاه و حق و حقوقی دارد. سرویس به جامعه میدهد و سرویس از جامعه میگیرد. شهروندی در واقع مقدمه اساسی ورود به «مشارکت» هست.
بنابراین مجموعهای از احساس نیاز، اراده به تأمین نیاز، حضور در جامعه، مشاوره و در واقع تأمین منافع، لذات و .... اینها همه مواد مشارکت هستند. اینها همه امور عقلی هستند. یعنی اصلاً دین هم به ما نگوید، همه انسانها این را حس میکنند حتی اینها قبل از انبیاء هم در جامعه وجود داشته است.
خداوند طبق آیه213 سوره بقره، میفرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»مردم، امت واحد بودند و اختلافی نداشتند. بعد آخرهای آیه میگوید:«فَاخْتَلَفُوا».علامه طباطبایی(ره) «فاختلفوا» را به اول آیه میچسباند، میگوید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا» یعنی بعد اختلاف کردند. عمده دلیل اختلاف انسانها این سه چیز است؛ ثروت، قومیت، سیاست یا قدرت.
قرآن میفرماید وقتی اختلاف شد ما انبیاء را مأمور کردیم که رفع اختلاف کنند. به انسانها یاد بدهند که چگونه از مواهب طبیعی، از لذتها و منافع و سودمندیها استفاده کنند تا به کمال برسند.«فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین» بهشت و جهنم و خوبی و بدی و ارزشها را به آنها یاد بدهند و اینکه سر ثروت باهم مشکل پیدا نکنند. بنابراین مشارکت به لحاظ دینی هم یک امر ضروری است، همانطوری که به لحاظ عقلی ضروری است. در واقع عقل و دین مبنای فکری ما هستند تا به مقوله مشارکت توجه کنیم.
من برای اینکه مبنای دینی بحث تقویت شود، به چند آیه معروف از قران اشاره میکنم:«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی» مردم برای خدا قیام کنید به صورت جمعی یا اگر نشد فردی. اما اول جمعی را میگوید؛ جمعی یعنی مشارکت.
آیه دیگری که به مشارکت تأکید میکند میفرماید که «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» امت در اینجا یعنی اجتماع هماهنگ، همسو، همفکر و یک جمع. به صورت جمع وارد مشارکت و اصلاح اجتماعی شوید. دعوت به خیر کنید، امر به معروف و نهی از منکر کنید.
خداوند در آیه دیگر میفرماید«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُما بِقَوْمٍ»، هیچ قومی و جمعیتی جامعهای را تغییر نمیدهد مگر این که خواست و اراده آنها باشد. نمیگوید بعضی از افراد بخواهند یا حکومت یا رهبران آنها بخواهند. «حَتَّی یُغَیِّرُواما بِأَنْفُسِهِم» یعنی همه آنها اراده تغییر داشته باشند، همه آنها در تغییر مشارکت کنند.
این که رهبری میفرماید که امسال سال تولید ملی و مشارکت مردم هست، چه کسی باید این مشارکت را در مردم ایجاد کند؟ اگر مردم در صحنه نیایند یا منفعل و بیتفاوت شوند آیا دولت باید زمینه را فراهم کند یا رهبران و نخبگان جامعه باید این کار را بکنند؟
در میان بنیاسرائیل، وقتی حضرت موسی(ع) مبعوث شد که 70سال از چالش آنها با فرعون گذشته بود، حضرت مبارزه میکند ومیجنگد و برای قوم خود تبلیغ میکند؛ تبلیغ حضرت موسی برای چیست؟ برای این که زمینه مشارکت فراهم شود.
خداوند یکی از بهترین بندگان خود یعنی حضرت موسی را فرستاده تا کمکشان کند. به وسیله حضرت موسی رود نیل شکافته شد و آنها عبور کردند و حکومت تشکیل دادند؛ یعنی مردم در کار مشارکت کردند. در این داستان یک جاهایی از مردم تعریف و جاهایی انتقاد میکند. انتقاد میکند که چرا در تعیین سرنوشت مشارکت نمیکنید؟ چرا موسی را تنها گذاشتید؟
یک وقتی هست ما قبل از دولت هستیم. یعنی اجتماع تشکیل شده است، جامعه وجود دارد اما دولت نداریم یا دولت مطلوب و دولت اسلامی نداریم؛ مثل زمان شاه. این جا چه کسی باید مردم را مشارکت بدهد؟ چه کسی باید آن جنس اولیه مشارکت را فراهم کند؟ این جا هست که نقش رهبران، نقش بزرگان و عالمان برجسته میشود.
لذا در شرایطی که جامعه اهل مشارکت نیست خداوند میفرماید که یکی از راههای اصلی آن این هست که ما نخبگان، بزرگان، انبیاء و اولیاء خود را فرستادیم تا زمینۀ مشارکت را ایجاد کنند و انبیاء هم همین کار را کردند. در دوره عصر غیبت هم مخصوصاً در زمان شاه چه کسی باید این کار را میکرد؟ در این دوره هم امام راحل در ادامه انبیاء و اولیاء وارد آگاهیبخشی و زمینهسازی برای حضور مردم شد. امام راحل نظرش بود که مردم باید پای کار بیایند و مشارکت کنند. مردم باید بیایند حکومت را تغییر بدهند، مردم باید سرنوشت خود را تعیین کنند.
زمینهسازی برای مشارکت یکوقت قبل از تشکیل دولت است، مثل قبل از انقلاب و یکوقت برای بعد از تشکیل دولت است مثل الان . وقتی دولت اسلامی داریم چه کسی باید زمینه مشارکت را فراهم نماید ؟ آیا منظور رهبری این بود که دولت این کار را بکند؟ رهبران جامعه بیایند این کار را بکنند؟ مثل ما قبل اجتماع و ما قبل دولت، یا اینکه خود مردم قیام به این کار کنند؟
برای مشارکت جامعه اولین وظیفه بعد از تشکیل دولت و حکومت اسلامی وظیفه دولت اسلامی هست که با کمک نخبگان و فعالان جامعه، بستر مشارکت را فراهم کند. یعنی اولین کاری که الان میشود برای فعالسازی جامعه انجام داد، دولت شروع کند شرایط را فراهم کند. یعنی موفقیت و کارآمدی خود را بالا ببرد، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و.... را درست کند.
الان موشکهای ایران اسلامی در گوشه و کنار به سمت نقطه اسرائیل در حرکت هستند. این روزها خبری را دیدم که چینیها سفارش پهباد و روسها سفارش موشک بالستیک از ایران داشتهاند؛ این یعنی مشارکت فعال. ما جزء فروشندگان تسلیحات در دنیا مطرح هستیم و اینها نشان میدهد که اگر ما زمینههای مشارکت، حضور و فعالیت را آماده کنیم میتوانیم نقشآفرین و تأثیرگذار باشیم. دراقتصاد، در اخلاق وحوزههای دیگر هم باید به همین شکل باشیم.
خداوند میفرماید«وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ» آن امت، نخبگان جامعه هستند. دولت این نخبگان را به میدان بیاورد و با کمک آنها آگاهیبخشی و آمادهسازی کند و جامعه را به سمتی ببرد که «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی» مسئولیت اجتماعی برای جامعه ایجاد کند. اینها به شرایط و زمینهسازی نیاز دارد که همه عواملی که تأثیرگذارهستند باید این کار را بکنند.
برای ایجاد مشارکت در جامعه باید انسجام اجتماعی، وحدت و عقلانیت ملی شکل بگیرد. استدلالها برای جامعه و مردم معقول و منطقی باشد و رفتارها، کردارها و گفتارها باید توجیه شوند. جامعه باید به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، معنوی واخلاقی احساس آرامش کند. اگر احساس آرامش بوجود آمد؛ جوهره و جنس اولیه مشارکت در نظام مردمسالاری دینی فراهم میشود.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903733